دیالوگ یورون و بیلون گریجوی
یورون گریجوی : چیزی که مرده هرگز نخواهد مرد .... از وقتی رفتم رسم و رسوم تغییر کرده ؟! نباید این کلمات رو تکرار کنی ؟
بیلیون گریجوی : خدامون رو بدون کمک من هم میتونی مسخره کنی .
یورون : من خدای غرق شده رو مسخره نمیکنم ، من خدای غرق شده هستم . از اولدتاون تا کارث وقتی مردم بادبان من رو می بینن شروع میکنن به دعا کردن !
بیلون : شنیدم در یک طوفان در دریای جید عقلت رو از دست دادی و مجبور شدن به دکل ببندنت تا خودت رو از کشتی به دریا پرت نکنی .
یورون : همین طور هست .
بیلون : و وقتی که طوفان تموم شد زبون هاشون رو بریدی !
یورون : به سکوت نیاز داشتم .
بیلون : چه آهن زادی عقلش رو موقع طوفان از دست میده ؟
یورون : من خود طوفان هستم برادر . اولین و آخرین طوفان و تو سر راهم هستی .
______________
پ ن : اولین حضور یورون در سریال بسیار کوبنده و محکم با دیالوگ هایی از جنس کتاب بود اما هر چه به جلوتر رفتیم شخصیت او بیشتر تبدیل به یک انسان لوده با شوخی های بی مزه شد و از شخصیت جذابی که در کتاب دارد تا حدود زیادی فاصله گرفت .